جدول جو
جدول جو

معنی شه کردن - جستجوی لغت در جدول جو

شه کردن
(خَ دَ / دُو رِ کَ کَ / کِ دَ)
این ترکیب در شعر زیر از مسعودسعد آمده است به معنی کیش کردن و گفتن ’شه’ یا ’شه شه’:
بشاه او مرا دشمن اندرسپرد
نکو دید خود را و ابله نبود
که او آب و باد مرادر جهان
همه ساله جز خاک و جز که نبود
موجه شمرد او حدیث مرا
به ایزد که هرگز موجه نبود
چو شطرنج بازان وغائی نکرد
مرا گفت هین شه کن و شه نبود.
؟
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شک کردن
تصویر شک کردن
در امری شبهه و تردید پیدا کردن، به شک افتادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شقه کردن
تصویر شقه کردن
کسی یا چیزی را از درازی دو نیمه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از له کردن
تصویر له کردن
کوبیدن و نرم کردن گوشت، میوه و امثال آن ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شله کردن
تصویر شله کردن
قصاص کردن، کشتن قاتل به خون خواهی مقتول
فرهنگ فارسی عمید
(اَ کَ دَ)
آذوقۀ راه کردن. ذخیره کردن. بضاعت ساختن:
توشه از طاعت یزدانت همی باید کرد
که در این صعب سفر طاعت او توشۀ ماست.
ناصرخسرو.
تا نبرد خوابت از او گوشه کن
اندکی از بهر عدم توشه کن.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(رَ رَ تَ)
خط بطلان کشیدن بر نبشته و باطل کردن و محو کردن آن: ترمیج، کشه کردن سطور بعد نوشتن آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هش کردن
تصویر هش کردن
بیدار کردن، هشیار کردن، بانگ صاحب حیوان چهارپا برای راندن او
فرهنگ لغت هوشیار
خرد و نرم سائیدن چنانکه گوشت را در هاون له و لورده کردن، خرده و خاکشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شق کردن
تصویر شق کردن
راست کردن نره را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شل کردن
تصویر شل کردن
سست کردن، رها کردن، سر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
دو پاره کردن دو پاره کردن: تو مرا با شمشیر شقه می کنی ک آن که مرا شقه کند هنوز به دنیا نیامده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شک کردن
تصویر شک کردن
تردید، ارتیاب، به شک افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
کشتن قاتل بعوض مقتول قصاص کردن: شله کردند مرا و پس از آن رفت سوی جهنم آن نادان. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب کردن
تصویر شب کردن
شب را به روز آوردن، صحبت داشتن (بشب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زه کردن
تصویر زه کردن
بارور کردن باردار کردن آبستن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ره کردن
تصویر ره کردن
هدایت و راهنمائی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقه کردن
تصویر شقه کردن
((~. کَ دَ))
دوپاره کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شله کردن
تصویر شله کردن
((شَ لِ. کَ دَ))
قصاص کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زه کردن
تصویر زه کردن
((~. کَ دَ))
آبستن کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شب کردن
تصویر شب کردن
((شَ. کَ دَ))
شب را به روز آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ره کردن
تصویر ره کردن
((رَ. کَ دَ))
رام کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شل کردن
تصویر شل کردن
Loosen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شک کردن
تصویر شک کردن
Doubt
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از له کردن
تصویر له کردن
Squash
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از له کردن
تصویر له کردن
esmagar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شل کردن
تصویر شل کردن
ослаблять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شک کردن
تصویر شک کردن
сомневаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شل کردن
تصویر شل کردن
lockern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شک کردن
تصویر شک کردن
zweifeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از له کردن
تصویر له کردن
zerquetschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از له کردن
تصویر له کردن
miażdżyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شک کردن
تصویر شک کردن
сумніватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شل کردن
تصویر شل کردن
послаблювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از له کردن
تصویر له کردن
раздавливать
دیکشنری فارسی به روسی